وضعیت منطقه در سال 1916
ماه می 2016 دو سال از جنگ جهانی دوم می گذشت. فرانسه و انگلستان هر دو درگیر جنگ بودند. امپراتوری عثمانی که در بسیاری از کتب تاریخی از آن با عنوان «مرد بیمار» یاد شده است، هنوز پا برجا بود. اما پیش از آنکه درگیر جنگ جهانی دوم شود به دلیل فساد به وجود آمده در حاکمیت، اختلافات داخلی و نفوذ استعمارگران در منطقه تحت حاکمیت شان به شدت دچار ضعف شده بودند. حضور در جنگ جهانی اول نیز این ضعف را تشدیدکرد.
انگلستان و فرانسه که درگیر جنگ بودند به دنبال منابع جدید و نیروی انسانی برای تأمین نیاز خود در جنگ بودند لذا هر دو در غرب آسیا جولان می دادند. اما یک مطلب را خود دریافته بودند که در وضعیت موجود نمی توانند با هم درگیر شوند. هنگامی که امیر فیصل یکی از بزرگان عرب به طمع تشکیل یک کشور عربی و جدا شدن از امپراتوری عثمانی با انگلیسی ها مذاکره کرد. انگلیسی ها به وی چراغ سبز نشان دادند. فیصل که خیانت انگلسی ها را نچشیده بود نزد خود تصور کرد که با این چراغ سبز توانسته است پادشاهی اعراب را به دست آورد لذا در دمشق با جمعی از نیروهای جنگی به انتظار نشست تا انگلیسی ها به وی اجازه دهند که پادشاهی اش را اعلام کند.
اما انگلیسیها که در طول تاریخ به خیانت شهرهاند در همین حین با فرانسه قراردادی را امضا کردند که سایکس پیکو نامیده شد.
مفاد توافقنامه
اصل توافقنامه سایکس پیکو برای تقسیم منطقه منعقد شد تا این منطقه بین دو استعمار انگلیس و فرانسه تقسیم شود. مارک سایکس وزیر خارجه انگلستان به نمایندگی از این کشور و فرانسوا ژری پیکو وزیر خارجه فرانسه به نمایندگی از فرانسه این قرار داد را منعقد کرد.
در تقسیم بندی سایکس پیکو منطقه تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بین فرانسه و انگلستان تقسیم شد و کشورهای ترکیه، عراق، عربستان، سوریه، اردن و فلسطین از آن بیرون آمدند. البته تا سال ها بعد حرفی از اردن و فلسطین با این اسامی برده نشد اما نقاط مختلف آن مثل بنادر حیفا و عکا و کرانه شرقی رود اردن در توافقات وجود داشت.
عراق و اردن منطقه نفوذ انگلستان و سوریه و لبنان منطقه تحت حاکمیت فرانسه شدند. ضمن آنکه فرانسه از قبل کشورهای شمال آفریقا را نیز تحت سیطره خود گرفته بود. بخشی از ترکیه هم منطقه نفوذ روسیه شد. با این حال انگلستان به مرور مخفیانه عربستان را نیز تحت نفوذ خود در آورد.
فیصل بعدها پادشاه عراق شد و عموزادگانش پادشاهان اردن و عربستان شدند. نوادگان فیصل در عراق باقی نماندند اما نوادگان پادشاهان عربستان و اردن هنوز در این کشورها حاکمیت دارند.
نتایج:
آنچه حاصل سایکس پیکو بود تقسیم منطقه غرب آسیا به چند کشور کوچک بود. آنقدر این تقسیم سریع و باشتاب اتخاذ شده بود که مرزهای به وجود آمده همگی به شکل خطوط کاملا صاف ترسیم شدند.
ویژگی کشورهای کوچک این است که از نظر منابع دارای همه نوع منابع برای تأمین خود نیستند. از نظر سطح زمین دارای زمین های کافی برای تولید و کشاورزی نیستند. از نظر جمعیت دارای جمعیت بالا نیستند. پس همگی در اموری اساسی و اولیه خود محتاج و نیازمند خواهند بود. این در حالی است که یک کشور بزرگ با جمعیت و سرزمین زیاد فاقد این نیازمندی و مشکلات خواهد بود.
امروز در حالی یکصد سال از سایکس پیکو میگذرد که 5 سال است همان استعمارگران قصد دارند این تقسیمات صد سال قبل را دوباره تقسیم کنند. این بار تقسیم شکل قومیتی و طایفه ای به خود گرفته و علاوه بر مشکلات فوق یک مشکل دیگر را هم در بر خواهد داشت وآن هم ایجاد اختلاف بین طوایف و قومیت ها است که با مرزهای جدید می خواهند آنها را از هم جدا کنند. یعنی کشورهای کوچک فاقد منابع، فاقد سرزمین کافی، فاقد جمعیت کافی که دارای اختلافات قومیتی و طایفه ای با همسایگانشان هستند.
اما این بار یک تفاوت بزرگ با یکصد سال قبل دارد و آن اینکه این بار در منطقه کسانی حضور دارند که هوشیارانه این طرح ها را در نطفه خفه کردهاند و استعمارگران را در رسیدن به نقشه های شومشان ناکام گذاشتهاند.